لعنتي...
فهميدم...
فهميدم كه نفهميدي چقدر
دوستت دارم
درتمام اين سالها
فهميدم كه نفهميدي باعشق
تركت كردم
فهميدم كه نفهميدي...
چرانفهميدي لعنتي...
داغونم كردي با حرفات...

من پذیرفتم شکست خویش را
پند های دل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گر چه تو تنها تر از ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه
نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادس
نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست
منو تنها بزار اینجا تو این روزای بی لبخند
که باید بی تو پرپر شم که باید از نگات دل کند
حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم
اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم
که میدونی نفس هامو به دیدار تو مدیونم
فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه
برو عشقم خداحافظ برو تو گریه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم کن