خيلي سخته كه همش انكار كني...

توجيه كني...

بخاطر اينكه دليلايي براي تصميم عقلت پيدا كني...

من پاك گيج شدم...

به اينكه احساس تو يه هوسه يا عشقه...

اگه هوس باشه تو در حق من خيانت كردي واگر عشق باشه من در حق تو دارم خيانت ميكنم...

خسته شدم از اين همه ابهامات...

من دوست دارم...دو ساعت پيش كه ديدمت سخت ترين كار برام نگاه نكردن وبي تفاوت رد شدن بود...

اما اين كارو كردم...

با تمام سختيش...

بخاطر عقلم كه ميگه احساستو زير پابزار اين پسر به دردتونميخوره و آخر اين راه شكست بزرگيه...

من نميخوام بازنده باشم...

پس اگه بخوام ببرم بايد احساسمو باتمام خشونت له كنم...

و...

اينكارم دارم ميكنم...

كاش كسي بود كه ميفهميد چه حسيه...شكستن احساس ...


Image and video hosting by TinyPic" />


به چه ميخندي تو؟

به شكست دل من يا به پيروزي خويش؟

به نگاهم كه چه مستانه تورا باور كرد...

يا به افسونگري چشمانت،كه مرا سوخت و خاكستر كرد؟

به چه ميخندي تو؟

به دل ساده ي من مي خندي كه دگر تا به ابد فكر تو نيست!!

يا به مفهوم غم انگيز جدايي؟!!

خنده دار است بخند...